حوزه شهدای گمنام بسیج دانشجویی

دانشگاه پیام‌نور مرکز بندرعباس

حوزه شهدای گمنام بسیج دانشجویی

دانشگاه پیام‌نور مرکز بندرعباس

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی سازمان بسیج دانشجویی،سعید در بیست و یکم آذر ماه سال هزار و سیصد و چهل در کرمانشاه در خانواده ای مذهبی و متمول به دنیا آمد.سال های کودکی سعید مثل اکثر کودکان پر از انرژی و شور بچگی گذشت. پرانرژی بود و نیازی به اصرار و توجه خاص جهت پیگیری برای درس خواندن نداشت. اولیای مدرسه همه از او راضی بودند. او شیطنت های خاص خودش را داشت اما باعث اذیت و آزار کسی نبود با این حال جزء شاگردان ممتاز مدرسه بود.

شهید یداللهی

شهید یداللهی


7.jpg
چون در یک خانواده مذهبی بزرگ شده بود خیلی قبل از رسیدن به تکلیف شروع کرده بود به روزه گرفتن و نماز خواندن، البته به دلخواه خود نه به ا جبار. به سن تکلیف که رسید این کار برایش به طور منظم شد و نمازهایش اول وقت بود، خصوصا نماز صبح که شاید برای خیلی از جوان ها اول وقت خواندنش سخت باشد. ولی سعید نماز صبحش را همیشه اول وقت می خواند. در عزاداری های محرم وشب قدر حتما شرکت می کرد. امام حسین علیه السلام را دوست داشت، از بچگی یک زنجیر داشت و در هیات ها زنجیر می زد.تمام یکسال منتظر عاشورا و تاسوعا بود تا برای امام حسین علیه السلام زنجیر بزند. یک نذری هم داشت که خودش باید انجام می داد، اینکه هرسال در عاشورا شربت بدهد. آمریکا هم که رفتند نماز و روزه هایش قطع نشد. حتی در آمریکا به خواندن نماز جماعت که از طرف بچه های انجمن اسلامی در خانه افراد برگزار می شد اصرار داشت و انجام می داد.
1.jpg
 
شاخصه بارز شهید
مشخصه بارز آقا سعید مهربانی بود. خیلی دل رحم و مهربان و با محبت بود. بسیار خونگرم، شوخ طبع بود، طوری که با ورود به جمع باعث شادی جمع می شد.در عین احترام به خانواده، صمیمیت خاصی با تک تک اعضای خانواده داشت.
 
 
تحصیلات در آمریکا
سعید تا سن شانزده سالگی در کرمانشاه تحصیل کرد و در سال 56 برای تحصیل در مقطع دبیرستان همراه برادر دیگرش مسعود به آمریکا رفت. سال 59 همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی وارد دانشگاه آمریکا و مشغول تحصیل در رشته صنایع شد. با ورود به دانشگاه در انجمن اسلامی کانادا- آمریکا هم عضو گردید. هزینه ی دانشگاه و خرج و مخارجشان از طریق پدر تامین می شد، اما با پیروزی انقلاب اسلامی و قطع شدن ارتباطات، سعید مجبور شد که برای درآمد و هزینه ی زندگی کار کند و این در صورتی بود که مقداری از این هزینه را صرف انجمن اسلامی می کرد.
Untitled9.jpg

دانشجویی انقلابی در آمریکا
در یکی از روزهای ماه رمضان سال 59 از طرف انجمن اسلامی اعلام شد که مخالفان امام و طاغوتیان می خواهند جلوی کاخ سفید تجمع کنند. بچه های انجمن اسلامی هم تصمیم گرفتند که تجمع را تشکیل دهند. در این رابطه مجوزی تهیه می کنند و صبح همان روز مخالفان جلوی کاخ سفید تجمع نمودند. بعدازظهر هم قرار بود مخالفان امام در مقابل کاخ سفید جمع شوند. سعید در نوارهایش می گفت:«ما دل پری از ضدانقلاب ها داشتیم.بنابراین بعد از اتمام زمان تجمعمان از محل تجمع پراکنده شدیم ولی محل را ترک نکردیم.» طاغوتیان که برای تجمع آمدند، بین آنها و طرف موافق امام درگیری پیش آمد که پلیس به نفع طاغوتیان به بچه های موافق امام و انقلاب حمله کردند. عده ای از بچه ها به نماز ایستاده بودند که آنها را مورد ضرب و شتم قرار دادند. سعید به حمایت بچه هایی که سرنماز مضروب شده بودند با یکی از پلیس ها درگیر می شود و او را از روی موتور هول داده و به زمین می اندازد.او به همین خاطر دستگیر می شود.بعد از دستگیری سعید، برادرش مسعود و 196 تن از دانشجویان درگیر نیز به علت سلب آرامش دستگیر می شوند. به علت نبودن سندی علیه سعید جهت مضروب کردن پلیس، او آزاد می شود و همان موقع به گروه تحصن کنندگانی که در جلوی کاخ سفید تحصن کرده بودند می پیوندد. سعید بعد از سه روز در اثر اعتصاب غذا بیهوش شده و او را به بیمارستان می رسانند.در بیمارستان که به هوش می آید سرم را از دستش می کشد و به جلوی کاخ سفید بازمی گردد.
10.jpg
 
 
دستگیری و محکومیت
دانشجویان دوباره در روز قدس آخرین جمعه ماه مبارک رمضان در راهپیمایی ای در همان منطقه شرکت کردند. "مسعود" برادر سعید در همان جا متوجه می شود پلیسی که سعید او را مضروب کرده بود به دنبال سعید می گردد. به سعید می گوید که به داخل مسجد برو تا پلیس ها نتوانند تو را بگیرند. راهپیمایی که تمام می شود پلیس ها به او حمله می کنند و او را دستگیر می کنند و به زندان انفرادی می اندازند.
 
6.jpg

آزادی با ضمانت
سعید را در زندانی که محل زندانی کردن سابقه دارها و زندانیان بد آمریکایی بود نگه داشتند. با ضمانت یک کشیش و پولی که همه ی بچه های انجمن جمع کرده بودند سعید از زندان آزاد می شود.
 
فرار از زندان
بعد از ضمانت و آزادی موقت سعید از زندان، به مدت چهار ماه در جلسات بازجویی همراه با وکیلش شرکت می کرد. وکیلش باتوجه به شواهد و مدارک به دست آمده قبل از دادگاه به او هشدار داد که احتمال اینکه او را به پانزده سال زندان محکوم کنند هست . دوستانش وضعیت را که این گونه دیدند تصمیم گرفتند سعید را فراری دهند. بالاجبار باید با گذرنامه یکی از دوستانش که همان شب به آلمان پرواز داشت فرار می کرد. به زور دوستانش ریش هایش را کوتاه کرد و با گذرنامه دوستش به آلمان رفت و از آنجا به کشور دیگری و از آن کشور به ترکیه رفت.با توجه به وضعیت نابسامان و جنگ در ایران از راه های هوایی مقدور نبود به ایران برود. در نتیجه از راه زمین و با سختی بسیار و مشقت زیاد از ترکیه خودش را به ایران رساند و در این فرصت به کرمانشاه رفت. بعد از فرار سعید در آمریکا دادگاهی غیابی تشکیل شد و او را به پانزده سال حبس محکوم کردند.
9.jpg
 
نذر مادر
وقتی سعید محکوم به زندان در آمریکا شد، مادرو خانواده بسیار نگران و ناراحت بودند. آیت الله اشرفی اصفهانی در دیداری که مادر سعید با ایشان داشتند به ایشان می گویند مقداری پول نذر سیدی که در خمینی شهر هست بکند تا سعید آزاد شود.مادر هم این کار را  می کند که سعید در بلاد کفر نماند و از دست آمریکایی ها رها شود و بیاید ایران به جبهه برود، حتی اینجا شهید شود ولی در آمریکا اسیر نباشد.
 
سعید در کرمانشاه
بعد از ورود سعید به کرمانشاه و دیدارش با خانواده و آشنایان، به دلیل اینکه کرمانشاه از شهرهای مرزی بود که مورد تهاجم قرار گرفته بود، جنگ بیشتر نمود می کرد و همین امر باعث شد که سعید خیلی زود جذب برنامه های جنگ شد. سعید افراد جنگ زده را شناسایی می کرد و برایشان مایحتاجی که نیاز داشتند می برد. در مسجد آیت الله بروجردی کرمانشاه برای تدارکات جبهه فعالیت انجام می شد، سعید هم آنجا کمک می کرد و رفت و آمد داشت و برای کمک کردن به مردم شهر سر از پا نمی شناخت.
IMG_0199.jpg

اهمیت به بیت المال
زمان جنگ زن ها در مسجد آیت الله بروجردی کرمانشاه کارهای تدارکاتی جبهه را انجام می دادند. خواهرها و مادر سعید هم برای کمک از صبح به مسجد می رفتند. شب ها موقع برگشت سعید دنبالشان می رفت. برای کارهای تدارکاتی جبهه ماشینی را به سعید داده بودند که شب ها دنبال مادرو خواهرش می رفت. سعید ماشین را کنار مسجد پارک می کرد و پیاده به خانه می رفتند. می گفت: « این مال بیت المال است و من اموال بیت المال را در کار شخصی استفاده نمی کنم.»
 
خودنویس و کلید
خانواده سعید برای مهمانی ای دعوت شده بود که به خاطر برگشت سعید به ایران برگزار شده بود. سعید هم قرار بود در آن مهمانی شرکت کند که به مهمانی نمی آید... خانواده به خانه برمی گردند و تا شب منتظر سعید می مانند اما او به خانه نمی آید. نیمه های شب آقایی به در خانه شان می آید و از طرف سعید خودنویس و کلیدی را تحویل مادرش می دهد و می گوید:« نگران نباشید، سعید امروز  به جبهه اعزام شد و خواست این ها را به شما بدهم و بگویم که نگران نباشید.»
 
UntitledUU.jpg

آسمانی شدن
در طی مدتی که سعید به جبهه رفته بود فقط یک نامه کوتاه به دست خانواده اش رسیده بود با این مضمون:
بسم الله الرحمن الرحیم
مادر وپدر عزیزم سلام
در ارتفاعات بازی دراز هستم. ما مشغول نبرد با صدامیان کافریم. قله ای مقابل ماست که اگر این قله را فتح کنیم به امید خدا نماز را در کربلا خواهیم خواند. به امید زیارت کربلا
 والسلام        
                                  
در طی این مدت دیگر خبری از سعید نبود. تا اینکه پدر با یک گروهی که برای اهدای کمک های مردمی عازم سرپل ذهاب و پادگان ابوذر می شود، راهی می شود. سعید 4/2/60 در ارتفاعات بازی دراز به شهادت می رسد و همان زمان پدر وارد جبهه های غرب می شود. شبی که پدر به پادگان ابوذر می رسد شبی بود که بعد از چند روز پیکر سعید را با هر سختی ای که بود از ارتفاعات پایین می آورند. اما زمانی که پدر سعید در پادگان بود هیچ کس به او خبری از شهادت پسرش نمی دهد. بعد از اینکه به کرمانشاه باز می گردد پیکر شهید به کرمانشاه منتقل می شود و خبر شهادت سعید را به خانواده اش می رسانند. پیکر مطهر سعید در 9 اردیبهشت سال 1360 همراه با پیکر شهید شیرودی در کرمانشاه تشییع و در باغ فردوس کرمانشاه به خاک سپرده می شود.
 
IMG_0208.jpg
 
 بیانیه ی انجمن اسلامی دانشجویان امریکا و کانادا به مناسبت شهادت شهید سعید یدالهی

ولا تحسبن الذین قتلو فی سبیل الله امواتاً بل احیا ًعنده ربهم یرزقون

در صحنه نبرد حق علیه باطل که مجاهدان راه خدا کربلای ایران را با خون سرخ خویش رنگین کرده اند اطلاع یافتیم که برادر مجاهدمان سعید یدالهی نیز همچون دیگر عاشقان لقاً الله در جهت تحقق حکومت توحید با نثار آگاهنه خون سرخ خویش به معراج سعود کرده است .

برادر سعید از رهروان طریقت حق راه امام راه اسلام راستین بود که برای رساندن صدای ملت قهرمان ایران و صدور انقلاب اسلامی به جمع ما پیوسته بود . شهید عزیزمان در آن هنگام که دزدان بیت المال و طاغوتیان فراری برای مخدوش کردن چهره ی انقلاب شکوه مند اسلامی ایران  انقلابی که تارپود مستکبران را در هم کوبیده و پیروز مندانه می رود تا تحت رهبری پیامبر گونه ی ولایت فقیه خون شهیدان مکتب اسلام را به ثمر نهایی رساند و با گسترش حکومت عدل جمهوری اسلامی زمینه ظهور مهدی موعود را مهیا سازد اعلام تظاهرات کرده بودند به همراه دیگر برادران و خواهرانش بی مهابابرای برهم زدن و افشای مهلکه ی این خود فروختگان و در این راه حبس و شکنجه امپریالیسم آمذیکا را با جان و دل پذیرا شد .مقاومت و شهامت او به حدی بود که خشم جهان خواران را پیش از پیش بر افروخت تا جایی که پس از آزادی به دست پلیس فدرال آمریکا ربوده و به زندان برده شد که پس از یک روز بازداشت با قید ضمانت آزاد شد .سردمداران حمایت پیشه آمریکا که از آزادی او به شدت وحشت داشتند با پرونده سازی های ظالمانه می خواستند اورا تا تاریخ برگزاری دادگاه در یک جلسه باز پرسی گرفتار و روانه ی  زندانش نمایند .

او که به گفته وکیل مدافعش با پرونده سازی های حقوق بشر آمریکایی به پانزده سال حبس قرون وسطایی محکوم بود با کمک برادرانش از سرزمین حکومتی شیطان بزرگ حجرت نمود تا با یاری هموطنان خود که این بار مورد هجوم رژیم کافر بعثی قرار گرفته بودند بشتابد .

شهید سعید یدالهی به محض ورود به ایران طبق ثبت نام در بسیج مستضعفین تا تاریخ اعزام به جبهه با جهاد گران سازندگی همکاری نمود و بالاخره در جبهه های غرب کشور آنگاه که مشغول نگهبانی از تپه ای بود که توسط نیرو های اسلام از کفر مهاجم باز پس گرفته شده بود به آرزوی همیشگی خویش یعنی افتخار شهادت نائل امد . راهش مستدام باد که مسلماً از خون او و سایر خون ها ی به نا حق ریخته شده نهری جاری خواهد شد و این نهر خروشان خون به اقیانوس حکومت جهانی اسلام به رهبری مهدی موعود خواهد پیوست . انجمن اسلامی دانشجویان در امریکا و کانادا شهادت این بنده پاکباز حضرت احدیت و این سرباز مخلص امام را به روح خدا خمینی بت شکن امت شهید پرور ایران و به خصوص برادر عزیز مسعود یدالهی و خوتنواده ارجمندش تبریک و تسلیت گفته و از خدای بزرگ می خواهد که افتخار شهادت در سبیل خود را به ما عطا فرماید.
 
والسلام
انجمن اسلامی دانشجویان در آمریکا و کانادا   
 
مراسم بزرکداشت شهید سعید یدالهی روز یکشنبه ساعت5/6 بعدازظهر در اتاق72  ساختمان علوم در دانشگاه ایالتی ایمیوریا برگزار می شود.

 
3.jpg
 
۹۵/۰۶/۰۶
بسیج دانشجویی دانشگاه پیام‎نور مرکز بندرعباس

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی